شبکه چهار - 2 آبان 1399

محمد ص ، پیام آور تحریم "خشونت علیه زن" (چهار شاُن "زن مسلمان" ؛ با "خدا ، خلق ، خود، خانواده ")

میلاد رسول اکرم ص و سالگشت ازدواج با جناب خدیجه ام المومنین _ نشست ( زن در چشم و دل محمد ص )_دانشگاه شهیدرجایی _ ۱۳۹۶

بسم‌الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم خدمت برادران و خواهران عزیز. تبریک عرض می‌کنم میلاد خاتم انبیاء محمد(ص) را. دوستان فرمودند در باب نقش و موقعیت زنان، یعنی مادران‌مان، خواهران‌مان، و در آینده برای همسران و دختران، نقش زن در الگوی پیشرفت اسلامی، نکاتی تقدیم بشود. به نظرم آمد وقتی از الگوی اسلامی و ایرانی بحث می‌کنیم بهترین سند، سنت و فرمایشات حضرت رسول(ص) است. بهترین سند ما قرآن و سنت است و در رأس سنت، سنت پیامبر است و امروز چند نمونه از تعالیم و رفتار پیامبر(ص) را با زنان بررسی کنیم. در چنین روزی بهترین سند برای رفتارشناسی اسلامی با زن و نگاه اسلامی به زن، پرداختن به سیره ایشان است. کسانی که به زنان به هر شیوه توهین می‌کردند چه توهین جنسی و چه توهین غیرجنسی پیامبر اکرم(ص) فرمودند که انسان کریم، مرد کریم، مردی قابل احترام است که به زنان احترام بگذارد. این روایت پیامبر اکرم است. «مَن کریم مَن أکرم النساء ما أکرم النساء إلا الکریم» هر مردی را می‌خواهید بفهمید که این محترم است و کرامت دارد یا نه؟ ببین با زنان چگونه سخن می‌گوید؟ هرکس به زنان اهانت کند لئیم و پست است، مرد پستی است. هرکس با زنان مؤدبانه سخن بگوید و به آنان احترام بگذارد، آن مرد صاحب کرامت و محترم است. مردی قابل احترام است که با زنان با احترام سخن بگوید و در برابر زنان مؤدب باشد. و مردانی که به زنان اهانت می‌کنند که مثلاً تو داخل آدم نیستی، باز تو حرف زدی، برو دنبال کارهات، تو دخالت نکن، به تو چه! به هر زن شیوه‌ای که زن تحقیر شود پیامبر(ص) فرمودند که توهین کننده خودش مستحق توهین است. این که پیامبر(ص) فرمودند یک اخلاق ثابت همه پیامبران «حُبّ النساء» بود، محبت به زن، دوست داشتن زن، نگاه ویژه به زنان بود این جزء «اخلاق مِن انبیاء» همه انبیاء در سیره‌شان این بود. این که پیامبر(ص) فرمودند از تمام دنیای شما هیچ چیزش برای من ارزش ندارد در تمام این دنیا سه چیز قابل احترام اگر باشد نماز است و عطر است و زن. یعنی پیامبر اکرم(ص) زن را کنار نماز می‌آورند، احترام به نماز و احترام به زن. و در مورد ایران اسلامی و انقلابی سخن می‌گوییم قانون اساسی سندی است که در چارچوب همین تعالیم شکل گرفته و به عنوان یکی از ارکان قانون اساسی به آن اشاره شده است. علاوه بر این که موضوع و مخاطب در تمام اصول قانون اساسی وقتی از انسان و مردم سخن گفته می‌شود، صحبت از جنسیت نیست و مردان و زنان مطرح هستند باز علیرغم همه آن‌ها یک تأکید اضافی و اشاره اضافی به زن شده است. در ارکان قانون اساسی و مقدمه قانون اساسی و مواد آن، هم زن به عنوان یک شخصیت مستقل و هم زن به عنوان رکن خانواده، دو جا به عنوان خانواده اشاره می‌شود، «زن در خانواده» و هم جدا از خانواده بحث زن می‌شود. در مقدمه قانون اساسی، همان ابتدا – اگر شما عناوین را ملاحظه بفرمایید – وقتی از حکومت اسلامی و شیوه حکومت در اسلام، و بعد ولایت فقیه، یعنی رکن اصلی نظام و انقلاب سخن گفته می‌شود بلافاصله اولین نکته‌ای که در قانون اساسی می‌آید این است که اقتصاد وسیله است نه هدف؛ و دوم: زن در قانون اساسی. یعنی جزو اولین مسائل در مقدمه است که آن‌جا ارکان قانون اساسی را می‌شمارد. آن‌جا اشاره می‌شود جامعه بشری بطور عام و جامعه اسلامی بطور خاص برای ایجاد بنیادهای چنین جامعه و چنین تمدنی، نیروهای انسانی اعم از مرد و زن که قبل از انقلاب درخدمت استثمار همه جانبه قدرت‌های بیگانه و خارجی بودند هویت اصلی و حقوق انسانی خودشان را باید بطور عام بازیابند؛ در این بازیابی کرامت و حقوق، زنان چون ستم بیشتری را از نظام طاغوتی متحمل شدند مورد توجه باید بیشتر قرار بگیرند یعنی استیفاء حقوق زنان در قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد تأکیدی حتی بیش از مردان قرار می‌گیرد. هم زن پیش از تشکیل خانواده و بیرون از خانواده و هم زن در درون خانواده که خانواده واحد بنیادین جامعه است و کانون اصلی رشد انسان و تعالی انسان است هم رشد کودک، تعالی او و هم رشد و تعالی خودِ زن، مادر و پدر است و بر اساس یک توافق عقیدتی و آرمانی، نه فقط یک پروتکل صرفاً مادی بین مرد و زن و هرکسی بر حسب منافع خودش که تعریف سکولار از خانواده است نه تعریف دینی از خانواده. و خانواده زمینه‌ساز حرکت تکاملی و رشدیابندة انسان هم مرد و هم زن و هم کودک، خانواده به عنوان مرکز آرامش و سکوی پرش برای پدر و مادر و کودک؛ از این زاویه به خانواده نگریستن، آن وقت می‌شود یک اصل اساسی و آن وقت یکی از وظایف حکومت و جامعه فراهم کردن امکانات بیشتر برای تشکیل خانواده‌های بیشتر و سالم‌تر و امکانات برای نیل به این مقصود است و این هدف یکی از وظایف اصلی حکومت اسلامی در مقدمه قانون اساسی تعریف شده است. و صریح اعلام می‌شود که زن، در این برداشت و با این تفصیل از واحد خانواده نه شیء است و نه فقط ابزار کار است و نه فقط ابزار شهوترانی برای مردان است بلکه از حالت شیء بودن یا ابزار بودن در خدمت اشاعة فرهنگ مصرف‌زدگی و استثمار که نگاه سرمایه‌داری غرب به بشر و از جمله به زن است به معنای یک کالای اقتصادی، کالای جنسی، به عنوان یک شیء نگاه کردن به زن, خارج می‌شود و وظیفه پر اجر انسانی و مادری را بازیافت می‌کند برای هم رشد خودش و آسایش خودش به عنوان مادر و هم پرورش نسل آینده و انسان‌هایی مکتبی، زن می‌شود پیشاهنگ یک حرکت تکاملی و همرزم مردان در صحنه‌های اجتماعی و در صحنه خانواده در همه میدان‌های فعال حیات و زندگی بشر حضور پیدا می‌کند و بنابراین زن، در نگاه پس از انقلاب، هم ارزش و کرامتی بالاتر و هم مسئولیتی خطیرتر را پذیرا خواهد بود. این نگاهی است که در مقدمه قانون اساسی به عنوان یک رکن به آن اشاره شده است که به هر سه جنبه زن، زن به عنوان انسان، مثل مرد. زن به عنوان مادر و همسر در خانواده، همان‌طور که مرد به عنوان پدر و همسر درون خانواده یک نقش خانوادگی دارد و مستقلاً به عنوان یک انسان نقش فردی دارد و بعد مرد و زن هر دو به عنوان عضوی از امت اسلامی یک نقش اجتماعی بیرون از خانواده دارند از این جهت مرد و زن هر کدام سه نقش دارند. پس دقت کنید مرد و زن، هر کدام به عنوان بماهو انسان، بما هی انسان، یک نقش انفرادی برای تعلیم و تعالی خودش، مسئولیتش در برابر خداوند، هم مرد و زن یک نقش و مسئولیت در برابر خانواده دارند در برابر همدیگر و فرزندان‌شان؛ نقش دوم که نقش خانوادگی مرد و زن است و آن تقسیم کارها و بعضی تفاوت‌هایی که پیدا می‌شود عمدتاً در این سطح خانواده است، تقسیم کاری درون خانواده است. و الا به عنوان فرد، احکام زن و مرد تقریباً تفاوتی نمی‌کند. حالا بعضی از وظایف بیشتر برای مردان است و بعضی از وظایف بیشتر متوجه زنان است. یکسری در حوزه فردی رابطه با خدا تفاوتی ندارد، در حوزه خانواده، هر دو تقسیم کار نقش‌های خانوادگی دارند آنجا هم 95 درصد موارد کاملاً‌ شبیه است و 5 درصد تفاوت‌هایی دارد آن هم بخاطر تفاوت‌های جسمی و اعصاب و روان و کارکرد جنسی، نقش جنسی زن و مرد و این که زن مادر می‌شود، مرد مادر نمی‌شود؛ و یک تقسیم کاری پیش می‌آید. نقش سوم؛ این است که مرد و زن در جامعه و در امّت، به عنوان عضوی از امّت پیشگام و پیشروی اسلامی، در این که هر دو وظایف سیاسی و اجتماعی دارند هر دو امر به معروف و نهی از منکر، حق بلکه وظیفه دارند خداوند می‌فرماید «بعضکم من بعض، بعضهم من بعض» همه از هم هستید و بر هم ولایت دارید، ولایت به مفهوم نظارت و دخالت در امور سیاسی- اجتماعی، هر دو دارند. حقوق اقتصادی هر دو دارند، حقوق سیاسی دارند، حق فعالیت اجتماعی دارند، حق و بلکه وظیفه تلاش برای رشد علمی دارند از این جهات همه با هم مساوی هستند و در مواردی هم که با هم متفاوت هستند باز مساوی‌اند اما مشابه نیستند که این را قبلاً همه توضیح دادند، تفاوت و تشابه و تساوی. مثل همان جایی که عرض کردم زن، مادر می‌شود حداقل 9 ماه درگیر پرورش انسان جدید در بدن خودش است و بعدش هم نزدیک به دو سال حداقل درگیر نگهداری و تغذیه فرزند است و طبیعتاً برای هر فرزند دست‌کم سه سال بطور کامل، وقت اصلی او به عنوان مادر گرفته می‌شود آن وقت نمی‌شود که وظیفه اقتصادی خانه را هم به عهده زن گذاشت! یعنی به او بگوییم تو هم باید مادری کنی و هم باید کار من را، کارهای مردانه را انجام بدهی! در عین حال اسلام مانع فعالیت اقتصادی زن نشده، برای زن حقوق اقتصادی قرار داده است وظیفه اقتصادی قرار نداده، اگر بخواهی می‌توانی هر کاری بکنی اما مجبور نیستی؛ اما مرد مجبور و موظف است که مسکن و پوشش و لباس و غذا و بهداشت و امنیت زن و فرزندانش را تأمین کند. بنابراین این‌جا یک تفاوت مختصری پیش می‌آید بخاطر تفاوت حقیقی یک تفاوت حقوقی پیش می‌آید که در آن نه باید کم گذاشت و نه باید مبالغه کرد.

و اما اصل مسئله، تعریف در حوزه خانواده مرد و زن، زن به مرد نیازمند است و مرد به زن نیازمند است آن تفاوتی که عرض کردم در حوزه تقسیم کار پیش می‌آید و می‌دانید که بخشی از این تقسیم کار در اسلام اجبار نشده، بلکه توصیه شده است. و الا اسلام نگفته که زن باید در خانه باشد و مرد بیرون از خانه، چنین چیزی واجب نشده و چنین وجوبی نداریم. زن می‌تواند بیرون از خانه کار کند و مرد داخل خانه کار کند یا هر دو بیرون کار کنند و کس دیگری را به خانه برای کارها بیاورند یا هر دو خانه باشند یک کسی دیگر برود بیرون خرجی‌شان را تأمین کند. همه کاری می‌شود کرد، این‌ها یک حد شرعی اجباری نیست. ولی باید ببینند به تناسب کدام راحت‌ترند و کدام بهتر است. این که مرد بیشتر مسئول بیرون خانه و زن درون خانه می‌شود این یک واجب شرعی نیست. البته در آن حدی که مرد باید زندگی همسرش و خانواده‌اش را تأمین کند واجب شرعی است اما این چطوری این مخارج تأمین می‌شود چه کسی بیرون و چه کسی داخل خانه، این‌ها برای راحتی کار خودشان است و این تقسیم کار توصیه شده است و هنوز هم، و همچنان این تقسیم، بهترین تقسیم است اما نه معنی آن حبس زن در خانه است نه معنی‌اش افراط‌های از این طرف است.

توصیه‌های پیامبر اکرم(ص) در شیوه و سبک زندگی‌شان: یک نکته که باید به آن توجه کرد مبارزه با خشونت علیه زنان است. خشونت علیه زن چه از نوع خشونت جنسی که نوع وحشیانه‌اش تجاوزهای خشن توأم با ضرب و جرح و گاهی قتل، که همیشه در تمام دنیا بوده، الآن هم هست، کمتر نیست بلکه بیشتر هم هست. همه جای دنیا هست اتفاقاً در کشورهایی که مذهبی‌ترند کمتر است، آن‌هایی که سکولارترند ولو اسم‌شان مدرن باش وحشی‌تر و بیشتر است.همین الآن در کشورهایی مثل اروپا، بعضی کشورهای اروپایی و آمریکا، خشونت علیه زنان به مراتب بیشتر از جوامعی که آن‌ها به آن جوامع سنتی می‌گویند. مردان مست می‌کنند زنان را وحشیانه کتک می‌زنند! چه در خانه ازدواج کرده و چه ازدواج نکرده! و یک آمار بسیار شرم‌آوری از خشونت‌های جنسی علیه زن وجود دارد که بخش مهمی از آن شراب و مستی و مواد مخدر و دیدن فیلم‌ها و تزریقات نمایشی و فرهنگی پرنو و سکس و این موارد است که کم‌کم عطش و شهوت طبیعی جنسی به نوع مضاعف و خطرناک و غیر طبیعی تبدیل می‌شود، مصرف دارو، تهییج‌های کاذب مصنوعی با فیلم‌ها و کتاب‌ها و مسائل تصویری فاسد و مفسد؛ و این دز ترکیب شهوت و خشونت بالا رفتن، و چون مرد زور بازویش بیشتر است و نقش جنسی مرد تهاجمی‌تر است تا نقش جنسی زن، بیشتر قربانیان این مسائل، زنان و همین‌طور کودکان هستند. خب این آمار فوق‌العاده وحشتناکی از خشونت جنسی علیه زنان و کودکان در تمام دنیا امروز وجود دارد قبلاً هم بوده است، در نوع جوامع تقوا، بازدارندگی دینی، سنت‌های اخلاقی و اجتماعی ضعیف‌تر شده و محو شده، این کارهای خیلی راحت‌تر و بیشتر صورت می‌گیرد. در خیلی از جوامع و خانواده‌های مذهبی‌تر که یک سنت‌هایی را رعایت می‌کنند ولو سنت‌های غلط؛ یا سنت‌های درستی اگر دارند فقط می‌گویند به آن عمل نمی‌کنند هم، خشونت علیه زن وجود دارد. خشونت جنسی و غیر جنسی. حالا خشونت جنسی آن یک‌جور است و خشونت‌های غیر جنسی هم به این معنا که زن در خانواده و در بسیاری از جوامع و خیلی از خانواده‌ها به عنوان یک عنصر مستقل محترم الهی که روح خدا در او دمیده شده و کرامت انسانی، کرامت زنانگی، هر دو شاخه‌ای از کرامت الهی است، احترام به زن، درست سخن گفتن با زن، مؤدب بودن با او، این‌ها زیر پا گذاشته می‌شود. پیامبر اکرم(ص) به جامعه آموزش دادند که خشونت علیه زنان که ساده‌ترین آن خشونت لفظی و بد حرف زدن با زن است، چه از نوع متلک‌های جنسی و توهین به زن کردن در خیابان و جامعه، چه در خانه، توهین جنسی، متلک جنسی که در این مورد آیه نازل شد، سخت‌گیری در مورد تهت جنسی به زنان که اگر کسی حتی به زن و همسر خودش تهمت جنسی بزند که تو خرابی، تو فاسدی، تو رابطه داری و نتواند این را اثبات کند و نتواند چهارتا شاهد عادل با همه جزئیاتش بیاورد خود مرد، بخاطر همین اتهام جنسی حتی به همسر خودش چه برسد به زنان دیگر، به هر زنی تهمت جنسی بزنی به عنوان قذف، یک جرم قانونی و خلاف شرع مرتکب شده و آن مرد یا زن، هرکسی که به یک زنی یا هر کسی تهمت جنسی بزند او باید 80 ضربه شلاق بخورد. این جزو شریعت اسلام بود که اجازه ندهد به زنان به راحتی تهمت جنسی زده شود یا اهانت جنسی یا متلک جنسی. یک سد محکم برای حفظ کرامت زن. اگر کسی به زنی مشکوک می‌شود صِرف شک و احتمال آبرو و حیثیت او را بریزد در خانواده و در جامعه او باید مجازات بشود. یک امنیت قاطع آهنین قانونی برای دفاع از حریم زن. این روایت از فاطمه زهرا(س) که فرمودند یکی از مشخصات جامعه دینی (مؤمنین) این است که با زنان چطور سخن بگویند؟ وقتی راجع به زن صحبت می کنند از چه کلماتی استفاده می کنند؟ جامعه مؤمن این است. فرمودند ببینید در خانواده ببینید به مادر و به زن و به همسر چگونه نگاه می‌کنند و آن‌ها را به چه کلماتی صدا می‌زنند؟ با مادران‌تان، خواهران‌تان، همسران‌تان و دختران‌تان چگونه سخن می‌گویید و چگونه رفتار می‌کنید؟ این یک علامت خانواده مسلمان است که به پیامبر(ص) ایمان آورده است. پیامبر اکرم(ص) فرمودند خشونت علیه زن، یک خط قرمز است، گناه بزرگ است. فرمودند مردانی که زنان‌شان را کتک می‌زنند، اهانت می‌کنند، به آن‌ها خشونت می‌کنند و آن‌ها را به عذاب دردناک قیامت وعده می‌دهند هرکس یک سیلی به همسرش بنوازد در ازای هر سیلی هفتاد سیلی آتشین جهنمی در انتظار شماست. دوست ندارم مردانی را که به زنان‌شان اهانت می‌کنند یا آن‌ها را کتک می‌زنند، از ما نیستند جزو امّت من نیستند. یا این روایت پیامبر(ص) که فرمودند دوست ندارم مردی را که نسبت به زنش، همسرش خشمگین شود و رگ گردن متورم شود و بدم می‌آید از مردانی که با زنان‌شان می‌جنگند. فرمودند یک مرد مسلمان با زنش مدارا می‌کند حتی اگر آن زن بداخلاق است، مرد مسلمان باید او را تحمل کند. هر مردی که زن بداخلاقش را تحمّل کند من بهشت او را تضمین می‌کنم چنان که به زنان هم گفتند اگر زنی مرد بداخلاقش را تحمل کند و لجبازی نکند تو اهل بهشت خواهی بود. فرمودند مرد مؤمن کسی است که لقمة غذا در دهان همسرش بگذارد. توصیف مرد مؤمن است. حالا شماها که همه‌تان مجرد هستید ببینید پدران‌تان با مادران‌تان این کار را کردند؟ لقمه غذا در دهان مادر گذاشتند؟ پیامبر(ص) فرمودند مرد مؤمن مردی است که لقمه غذا در دهان همسرش بگذارد. مرد مجاهد، مردی است که هر روز تلاش کند که زندگی همسرش، زنش و خانواده‌اش راحت‌تر باشد و مشکلاتش کمتر باشد این مرد مجاهد فی‌سبیل‌الله است. مردی که به زنش خدمت کند مجاهد است. زنی که به مردش خدمت می‌کند مجاهد است این‌ها پاداش شهید دارند. مرد و زن، عاشق هم، نوکر هم. در فرهنگ اسلامی مرد باید افتخار کند نوکر زنش است و زن هم افتخار کند که کلفت مردش هست، افتخاری بالاتر از این نوکری و کلفتی نیست.

خبر رسید که ولید، زنش را کتک می‌زند. همین ولید مشهور. پیامبر(ص) فرمودند که به او بگویید بیاید کارش دارم. آمد، پیامبر(ص) به او گفتند که درست است تو زنت را کتک می‌زنی؟ این هم شروع کرد که آقا این بددهان است، بداخلاق است، هیچ کاری را درست انجام نمی‌دهد و مدام با من درگیر است. پیامبر(ص) به او فرمودند این کار را نکن. دوباره بعد از چند وقت گفتند یا رسول‌الله باز هم زنش را زده است. پیامبر(ص) دوباره احضارش کردند، فرمودند حق نداری این کار را بکنی. بار سوم این کار را کردند، و باز اعتنا نکرد، بار چهارم او را خواستند و جلوی جمع گفتند که حق نداری علیه زنت خشونت اِعمال کنی و بد دستان‌شان را بالا بردند و گفتند خدایا ولید را به تو واگذار می‌گذارم سه بار فرمان تو را ابلاغ کردم و از من سرپیچی کرد. یعنی محبّت و گذشت و مدارا در حق زن، حتی زن متخلّف، و خشونت نکردن با او، پیامبر(ص) فرمودند من سه بار گفتم اعتناء نکرد. یعنی در واقع جلوی جمع آبروی او را بردند.

در روایت دیگری هست که ثابت‌بن‌قیس از مسلمان‌ها بود که تندخو و بداخلاق بود گفت من هر وقت خانه می‌روم زنم من را عصبانی می‌کند و نمی‌توانم او را تحمل کنم. پیامبر(ص) فرمودند تحمل کن. بعد از مدتی گفت من تحمل نمی‌کنم، بداخلاقی می‌کرد، همسرش را اذیت می‌کرد. پیامبر(ص) این دفعه او را خواستند و به او گفتند من از تو می‌خواهم که طلاقش بده و از این زن جدا شو! چون از خانه برای ان یک جهنّم ساختی، تو نمی‌توانی خودت را اصلاح کنی و آدم عصبی مزاجی هستی، این زندگی‌ات قابل ادامه نیست لذا من از تو می‌خواهم که همسرت را طلاق بدهی و جدا شوی. به نام حبیبة‌بن‌سهل، چون خبر به من رسید که مکرر او را کتک می‌زنی و نمی‌توانی خودت را کنترل کنی. اصحاب می‌گفتند ما کمتر وقتی دیدیم که پیامبر(ص) این‌قدر عصبانی و ناراحت بودند.

زینب حولاء، عطرفروش مشهور مدینه آمد پیش پیامبر(ص) و گفت کار من و شوهرم یک طرفه شده است. همه جا می‌گویند مردها باید کار کنند زن، وظیفه ندارد کار کند این شوهر ما همیشه خانه خوابیده مفت می‌خورد و من باید بروم کار کنم! هر وقت هم به او می‌گویم برو دنبال کار و مخارجی چیزی، می‌گوید تو که درآمدت خوب است – چون او عطرفروش بود – می‌گوید من قائل به آزادی زن هستم برو فعالیت اجتماعی کن! فعالیت اقتصادی کن! – فمینیست بوده! – گفته برو کار کن! زن باید در همه عرصه‌ها فعالیت داشته باشد! تولید ثروت کن! خودش هم مفت می‌خورده و می‌خوابیده! این خانم – زینب- می‌آید پیش پیامبر(ص) و می‌گوید من چه کار کنم با این؟ همیشه در خانه دارد می‌خورد و می‌خوابد و با رفقایش مدام تفریح می‌رود و من دارم فقط کار می‌کنم، اصلاً درهمی پول خانه نمی‌آورد! خودش جداگانه می‌رود غذا می‌خورد به من چیزی نمی‌دهد، با دوستانش تفریح می‌رود این طرف و آن طرف می‌رود، اصلاً انگار من نیستم. وظیفه‌اش در برابر من چیست؟ گاهی هم که به او اعتراض می‌کنم عصبانی می‌شود و به من فحش می‌دهد و بلند می‌شود من را کتک می‌خواهد بزند چون زورش بیشتر است! ادعا هم می‌کند که مسلمان است! وظیفه او نیست به من چیست؟ پیامبر(ص) فرمودند که به او بگو حق ندارد از غذایی بخورد که به تو نمی‌دهد! غذای خوب بخورد و تو غذای بد. حق ندارد برای خودش لباس خوب بخرد و برای تو نخرد؛ چون زینب به پیامبر(ص) گفت برای خودش می‌رود آخرین لباس مد را می‌خرد و به من کاری ندارد و به من می‌گوید تو خودت پول داری برو برای خودت لباس بخر! حتی می‌آید از من پول می‌گیرد می‌رود برای خودش لباس می‌خرد. خیلی مرد روز و مرد نمونه‌ای بوده!! الآن خیلی از مرده دل‌شان می‌خواهد این‌طوری باشند. پیامبر(ص) فرمودند وظیفه دارد از غذایی که خودش می‌خورد به تو بدهد، او باید زحمت بکشد و تو را تأمین کند، وظیفه دارد لباس خوب و مناسب در حد توانش برای تو تهیه کند، حق ندارد به تو اهانت کند و آزار کند و کتک بزند و حق ندارد بر سر تو داد بکشد. برو از طرف من این‌ها را به شوهرت بگو. حتی دقت کنید به مردانی که مسلمان نبودند به پیامبر(ص) می‌گفتند این با زنش بد برخورد می‌کند مواردی داریم که پیامبر(ص) به خانه او می‌رفتند که اصلاً مسلمان نیست، می‌رفتند خانه او و از زن دفاع می‌کردند و می‌گفتند من شنیدم با زنت بد برخورد می‌کنی و بد حرف می‌زنی. به عنوان نمونه، حوّا دختر زیدبن‌سَکَن، شوهرش قیس، کافر بود. زن مسلمان بود ولی شوهرش کافر و مشرک بود مسلمان نشده بود. شوهرش او را اذیت می‌کرد که تو چرا رفتی مسلمان شدی و تغییر دادی؟ به پیامبر(ص) رسید که این مسلمان شده، مکتبی است و جزو جبهه اسلام و انقلاب است و شوهرش این‌طوری است و مدام این را در خانه تحت فشار می‌گذارد. پیامبر(ص) کارشان را تعطیل کردند و رفتند و با شوهر این صحبت کردند و گفتند تو که همسرت زنت را تحت فشار گذاشتی که چرا مسلمان شده و چرا به خدا و به این آیین و مکتب ایمان آورده، تو چرا ایمان نمی‌آوری؟ من برای تو طرح کنم که همسر تو زن تو به چه چیز ایمان آورده؟ خودت را هم دعوت می‌کنیم که ملحق شوی. اجازه می‌دهی من اسلام را برای توضیح بدهم؟ اگر خواستی مسلمان بشوی؟ گفت بله. پیامبر(ص) با او صحبت کردند بعد از صحبت‌های پیامبر(ص) گفت نه، من نمی‌خواهم مسلمان شوم. پیامبر(ص) فرمودند خیلی خب نمی‌خواهی مسلمان شوی نشو اما تو به عنوان غیر مسلمان – حالا مشرک بوده یا به خدایان عقیده داشته یا مسیحی بوده – فرمودند از وقتی که همسرت حوّا مسلمان شده شما داری با او بدرفتاری می‌کنی، حالا خودت حاضر نیستی مسلمان شوی ما خدا را که قبول داریم، و قبول داری که خداوند از کنار این ظلم و ظلم‌ها و تبعیض‌ها عبور نخواهد کرد؟ از خدایی که خودت قبول داری بترس و همسرت حوّا را آزار نده و شکنجه نکن. او دارد به وظایف خودش در خانه در برابر تو عمل می‌کند، کوتاهی نکرده است، زن بهتری از قبل است، از وقتی که مسلمان شده که اخلاقی‌تر است، عادل است، مهربان‌تر است، تو چرا او را اذیت می‌کنی؟ تو همسرت را اذیت نکن.

حتی مواردی دارد که زن و شوهر مسلمان نیستند زن در مدینه پیش پیامبر می‌آید و می‌گوید شوهرم من را اذیت می‌کند پیامبر(ص) به خانه‌ای می‌رود که هر دو مشرک هستند، یا مسیحی‌اند، به هر صورت مسلمان نیستند، آنجا می‌رود از حقوق آن زن پیامبر(ص) دفاع می‌کند که حق نداری کتک بزنی. بنابراین پیامبر(ص) یک نهضت عظیم علیه خشونت ضد زن بر اساس تعالیم قرآن شریف و فرمان خداوند، ایجاد کردند، مبارزه با خشونت علیه زنان.

مسئله دیگر؛ احترام به نیازهای روانی زن بود. پس این حفظ نیازهای جسمانی زن؛ حق نداری زنت را گرسنه نگه داری، حق نداری زن را تحت فشار قرار بدهی. شما می‌دانید که قرآن کریم چندتا آیه دارد بطور ویژه که در شرایط بحرانی چگونه باید محافظ حقوق زنان بود؟ مثلاً به مردان می‌گوید اگر کارتان به طلاق کشید و به هیچ وجه نمی‌توانید با هم زندگی کنید، آیه نازل شد، خطاب به مردان می‌گوید حرام است که زنان‌تان را تحت فشار می‌گذارید تا مجبور شوند از حقوق‌شان بگذرند! دیدید بعضی‌ها موقع طلاق می‌گوید طلاقت نمی‌دهم این‌قدر اذیتت می‌کنم تا موهایت مثل دندان‌هایت سفید شود، یا از حق و مهریه‌ات بگذری! یا مثلاً چیزی را که به تو دادم،‌ زمینی، طلایی، چیزی به من پس بدهی! خب ما صریحاً علیه این قضیه، آیه قرآن داریم که به مردان خطاب می‌کند اگر کارتان دارد به جدایی می‌کشد اولاً وقتی دارید با هم زندگی می‌کنید «عاشروهنّ بالمعروف» با زنان‌تان به نیکی معاشرت کنید و به نیکی رفتار کنید. اگر دارید جدا می‌شوید «سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ» دارید طلاق می‌گیرید و جدا می‌شوید، باز جدا شدن‌تان هم همراه خشونت و اهانت و اذیت و آزار نباشد مثل دوتا انسان از هم جدا شوید با این که جدایی بسیار بد است ولی اگر مجبور شدید با احترام به حقوق همدیگر جدا شوید و خطاب به مردان مخصوصاً می‌گوید – چون این‌جا مردان به لحاظ اقتصادی و زور بازو مسلط‌تر هستند خطاب به مردان بیشتر می‌شود – می‌فرماید زنان‌تان را تحت فشار قرار ندهید که مجبور شوند از حقوق و مهریه‌شان موقع طلاق بگذرند که می‌گوید این برای تو مهرم حلال جانم خلاص! می‌فرماید این کار را نکنید و مجبورشان نکنید که از حقوق‌شان بگذرند حقوق‌شان را تماماً به آن‌ها بدهید حتی وقتی دارید جدا می‌شوید.

به لحاظ روحی – روانی موارد متعددی نقل شده است یکی از آن‌ها این است: یک روز عایشه، حوله را – هوله خانمی بود که همسر عثمان‌بن‌مظعون است. عثمان بن مظعون، از مسلمانان و اصحاب پیامبر است ایشان غیر از عثمان بن عفوان است. – همسر ایشان، خانمی به نام هوله دارد، عایشه روزی هوله را در خیابان می‌بیند که هوله خیلی ژولیده، آشفته و نامرتب است. عایشه به او می‌گوید چرا این‌طوری هستی؟ می‌گوید شوهرم عثمان اصلاً به من توجهی ندارد، گاهی یادش می‌رود که زن دارد و من زن هستم! و مرد یک با همسرش و زنش چطوری حرف می‌زند تا به آمیزش جنسی و این حرف‌ها، مدام مشغول عبادت و روزه مستحبی است یا مشغول مبارزات و فعالیت‌های انقلابی است. راجع به ابوذر هم چنین چیزی نقل شده است. گفت او اصلاً به من توجهی ندارد و من هم انگیزه‌ای ندارم به خودم برسم. عایشه می‌آید این را برای پیامبر(ص) نقل می‌کند و پیامبر(ص) پیش عثمان‌بن‌مظعون می‌آید و به او می‌فرماید که تو می‌دانی تفاوت معنویتی که ما داریم از آن حرف می‌زنیم و خداوند به من فرمان داد با معنویت مثلاً هندی و شرقی و غربی چیست؟ خداوند من را برای ترک دنیا به سوی شما نفرستاده است خداوند رهبانیت را فرمان نداده، ما در دین‌مان این را نداریم، این دینی است آسان و رشد معنوی و اخلاقی با روش صحیح، من برای این مبعوث شدم من خودم اهل روزه و نماز و عبادت هستم ولی در عین حال به همه حقوق همسرم توجه دارم و نسبت به خانواده رفتار مسئولانه دارم. هرکس دین من را دوست دارد و هرکس مدعی مسلمانی است باید از این شیوه عاقلانه استفاده کند و سنت‌های درست اسلام از جمله سنت‌های مربوط به روابط جنسی زن و مرد و روابط عاطفی زن و مرد بایستی به آن توجه کند. تقسیم عادلانه امکانات و همه چیز، با توجه به شأن زن و زنان.

نکته بعدی توجه عاطفی به زن بطور عام و دختران خردسال و نوجوان بطور خاص است. پیامبر(ص) می‌فرمودند که وقتی خانه می‌روید از مسافرت می‌روید هدیه و سوغات ببرید، دست خالی نروید و وقتی می‌خواهید هدیه و سوغات بدهید اول از دختران شروع کنید. پیامبر(ص) فرمودند اول هدیه دختران را بدهید بعد پسران را. فرمودند برابری را رعایت کنید، نکند یک کسی چندتا بچه دارد برای یکی‌شان سوغات ببرد و برای بقیه نبرد یا برای یک کسی یک چیز خیلی متفاوت‌تر از بقیه ببرد و بقیه احساس کنند که برابری رعایت نمی‌شود. فرمودند حتماً در بخشش بین فرزندان‌تان برابری را رعایت کنید، و اگر قرار شد بین فرزندان‌تان ترجیح بدهید، من اگر می‌خواستم فرزندی را ترجیح بدهم حتماً آنان دختران بودند. مساوی برخورد کنید اگر می‌خواهید نامساوی برخورد کنید دختران‌تان را ترجیح بدهید، ابتدا به دختر توجه کنید. این هم روایت پیامبر(ص) است که زینب تمیمی می‌گوید که پیامبر(ص) نمی‌پسندیدند که وقتی می‌خواهیم هدیه بدهیم اول به پسرها بدهیم! چون رسم بود اول به پسرها هدیه می‌دادند بعد آخرش می‌گفتند حالا به دخترها. غذا می‌خواستند بدهند اول سفره برای مردها می‌انداختند بعد که مردها غذا می‌خوردند و پسرها سیر می‌شدند بعد می‌گفتند حالا دخترها بیایند غذا بخورند! پیامبر(ص) فرمودند عکس این، عمل کنید. می‌فرمودند اگر هدیه‌ی کاری چیزی می‌خواهید بدهید اول به دختران، «إعدلوا بین اولادکم فی العطیه» وقتی می‌خواهید هدیه کاری چیزی بدهید عدالت را رعایت کنید، ظلم نکنید ولی اگر قرار است نابرابری باشد، منتهی همیشه نابرابری بی‌عدالتی نیست، عدالت یعنی هر چیزی جای خودش نه این که همه جیز مساوی. پیامبر(ص) فرمودند تقدم دختر بر پسر، با عدالت منافاتی ندارد. علتش هم روشن است وضعیت عاطفی و روحی و احساسی زن و دختر است، حساسیت دختر در این موارد بیشتر از پسر است و همسر پیامبر(ص) می‌گوید روزی در یک جلسه‌ای گردنبندی به پیامبر(ص) هدیه دادند خیلی گردن‌بند قشنگی بود. چند نفر هم بودند در اتاق نشسته بودند چندتن از بستگان و فامیل، دیدم پیامبر(ص) با یک لحن کودکانه یک مقدار هم دخترانه، گفتند که خب این را الآن به کی می‌دهم؟ به کسی که از همه بیشتر دوستش دارم، ایشان همسر پیامبر می‌گوید من فکر کردم من را می‌گویند الآن می‌آیند می‌اندازند گردن من، دیدم که زینب، نوه‌شان به نام عَمامه، آمدند او را بغلش کردند بوسیدند و خودشان گردنبند را به گردن او آویختند. گردن‌بندی بود که پادشاه حبشه به عنوان هدیه برای پیامبر فرستاده بود و ایشان بین همه جمع، به یک دختر و آن هم یک کودک (دختربچه) او را به همه ترجیح داد و این گردنبند را به گردن او انداختند. یا یک وقتی می‌گوید یک پارچه حریر گرانقیمتی برای پیامبر(ص) هدیه آمده بود، ما در آن اتاق هم مردانی بودند و هم چهارتا خانم بودیم، فاطمه بنت اسد(س) مادر علی‌بن‌ابیطالب، فاطمه زهرا(س)، فاطمه دختر حضرت حمزه که می‌شد دخترعموی پیامبر(ص) و یکی دیگر. پیامبر(ص) سریع آن حریر گرانبها را به چهار قسمت تقسیم کردند و به این چهارتا خانم دادند و گفتند آقایان هیچی، این را به خانم‌ها دادند.

توجه کنید این جامعه‌ای بود که قرآن می‌فرماید وقتی دختری به دنیا می‌آمد می‌دیدند دختر است رنگ‌شان کبود می‌شد، هم خجالت و شرمندگی و هم نگرانی، هم احساس ناامنی، دختر یک پوئن منفی بود! چون در قدرت و ثروت، پسر که مرد می‌شد تولید قدرت و تولید ثروت بیشتر می‌کرد و با نگاه مادی ثروت و قدرت همه چیز است، بنابراین پسر بر دختر ترجیح دارد. دختر نقطه ضعف است که وقتی جنگ می‌شود می‌آیند دختران را برمی‌دارند می‌روند پسرها را می‌کُشند و دخترها را می‌برند. این یک نقطه خطر و یک نقطه ضعف است. هر دختر یک نقطه آسیب‌پذیری برای خانواده و قبیله حساب می‌شد. پسر، تولید قدرت و ثروت می‌کرد. در یک جامعه مادی که قدرت و ثروت اصالت دارد خب معلوم است که پسر بر دختر ترجیح دارد. فکر نکنید این برای جاهلیت عرب بوده است همین الآن هم در جامعه مدرن سرمایه‌داری احترام به زن فقط به خاطر هوس مردانه به بدن برهنه زن است! زن‌ها در فیلم‌ها می‌آیند به شرطی که قشنگ باشند، آرایش کنند، نیمه برهنه باشند اگر لازم شد برهنه شوند این‌ها آنجا مطرح می‌شود. و الا اگر یک زنی باشد که نه قیافه دارد، نه لخت بشود، نه آرایش بکند، این یک موجود درجه چندم است! احترام به زن، قیمت زن است، قیمت زنش هم قیمت جنسی و سکسی است. یا این که تو چقدر به درد سرمایه‌داری و سرمایه‌داران می‌خوری؟ کالایی. اسلام آمد گفت که برکت خداوند، خانواده‌ای که پسر دنیا می‌آورد چیست، خانواده‌ای که دختر به دنیا می‌آورد چیست، دست دختر خودشان و دختر دیگری را جلوی جمع بوسیدند. دختران کوچک و نوزاد را که قایم می‌کردند و خیلی نمی‌آوردند پیامبر(ص) در ملأ عام این‌ها را در آغوش می‌گرفت، می‌بوسید، در خیابان جلوی جمع با آن‌ها بازی می‌کرد، احساسات و عاطفه را به خانواده‌ها و به مردها یاد می‌داد. یک روز پیامبر(ص) در خیابان یک کودکی را دیدند آن‌ها داشتند با هم حرف می‌زدند پیامبر آمد صحبت‌هایشان را قطع کردند بچه را بغل کردند و بوسیدند و نوازش کردند. یکی از مسلمان‌ها به آن یکی گفت پیامبر را نگاه کن، چه بچه را لوس می‌کند، من ده تا بچه دارم تا حالا یک بار هم هیچ‌کدام‌شان را نبوسیدم! بچه را نباید لوس کرد. پیامبر(ص) برای تو تأسف می‌خورم. بی‌احساس و بی‌عاطفه بودن هنر نیست این یک نقطه ضعف است نه یک نقطه قوت. تو چطور فرزندانت را تا حالا یک بار نبوسیدی؟

یک مورد دیگر این بود که دختر، در بسیاری از جوامع، حق انتخاب همسر نداشت فقط در جزیره‌العرب نبود در همه جا بود. می‌دانید هم عرب جاهلی قبل از اسلام برای زن، برای دختر، حق انتخاب همسر غالباً قائل نبودند. به او خبر می‌دادند که تو را زن فلانی کردم الآن می‌آیند تو را می‌برند! به تو شوهر دادیم. می‌گفت کی؟ کجا؟ چی؟ می‌گفتند آن دیگر به تو مربوط نیست! این در ایران قبل از اسلام هم بود، در جاهای دیگر بود. شاه ایران قبل از اسلام (ساسانی) سه هزار زن داشت! یک حرمسرایش سه هزار تا زن ثبت شده است. حالا این، اصلاً این‌ها را می‌شناخته، اسم‌شان را می‌دانسته، اصلاً فرصت می‌کرده با این‌ها سلام و علیک کند! این سنت ایران است. حرمسرای سنت ایران قبل از اسلام بود. اسلام با فرهنگ و سنت حرمسرا مبارزه کرد. ایران قبل از اسلام، این‌طور بود. عرب قبل از اسلام این‌طور بود، شرق قبل از اسلام و غرب قبل از اسلام.

یکی از تعالیم مهمی که پیامبر اکرم(ص) آمدند این سنت را شکستند و مبارزه کردند این بود که دختران و زنان حق انتخاب همسر دارند و بدون رضایت او، ازدواجی صورت نمی‌گیرد و این رضایت دوطرفه است. این که طرف مرد بخواهد این کافی نیست؛ دختر، زن، او باید موافقت کند. حتی می‌دانید در عقد فقهی، خواستگار زن است. برخلاف این عرفی که مرد خواستگاری زن می‌رود و می‌گوید با من ازدواج می‌کنی یا نه؟ زن باید بگوید بله یا نه؟ هی می‌رود گل می‌چیند و... در فقه ما عکس است، زن باید درخواست کند، وکیل زن اول می‌گوید که من به ازدواج تو درمی‌آیم، یا این زن یا دختری که من وکیل او هستم به ازدواج تو درمی‌آورم بعد وکیل مرد یا خود مرد باید بپذیرد. چرا؟ یک وجه آن این است که به زن ازدواج تحمیل نشود. یعنی استارت ازدواج در فقه ما با زن است که هیچ دختری را مجبور به ازدواج نتوانیم بکنیم ضمن این که در ازدواج، مسئولیت اصلی روی دوش مرد است با ازدواج، مسئولیت‌ها روی دوش مرد می‌آید لذا در دنیا همه جا مردها از ازدواج فرار می‌کنند، ازدواج بیشتر به نفع زن است. چون مرد فاسد دوست دارد بدون ازدواج و بدون تعهد با صدتا زن، هزارتا زن رابطه داشته باشد ازدواج هم نکند. می‌گویند ازدواج سفید! این کلاهی است که مردها سر زن‌ها گذاشتند می‌گویند بیا آزاد و مدرن باشیم! چه کار کنیم؟ ازدواج نمی‌کنیم تا هر وقت خواستیم با هم باشیم و تا هر وقت هم نخواستیم از هم جدا می‌شویم! این زن هم می‌گوید آره خیلی مدرن و خوب است! نه؛ این کلاه تو را برداشت چون این وسط مرد باید تعهداتی به زن بدهد، تعهد اقتصادی، تعهد امنیت، خانواده و امکانات. با هم باشیم ازدواج سفید یعنی من هیچ مسئولیتی نمی‌پذیرم اما از تو استفاده می‌کنم. هرجا رابطه بدون ازدواج بین زن و مرد برقرار می‌شود قربانی اصلی‌اش زن است. این دوست دختر و پسرها هم در همه جای دنیا نظرسنجی شده، در ایران هم همین‌طور است اغلب دخترها که دوست می‌شوند بیشتر هدف عاطفی دارند تا شهوت، و بیشتر واقعاً فکر می‌کنند که با این پسر ازدواج می‌کنند یعنی واقعاً او را به عنوان مرد خودش و پدر بچه‌هایش در آینده می‌بیند ولی پسرها اغلب به فکر این هستند که یادم باشد با این ازدواج نکنم! یک مقداری این را مصرف می‌کنیم، استفاده می‌کنیم خوش می‌گذرانیم! ولی با این ازدواج نمی‌کنیم، اصلاً همه جای دنیا دوست دختر و پسرها 80- 90 درصدشان این‌طوری هستند. پسر می‌خواهد با دختر تفریح کند و هیچ مسئولیتی هم نپذیرد ولی دختر با عاطفه و احساس می‌آید و می‌خواهد با این ازدواج کند فکر می‌کند این بعداً با این ازدواج می‌کند فکر می‌کند تا آخر پای این می‌ایستد در حالی که او تصمیم دارد که پای این نایستد. وقتی هم می‌خواهد ازدواج کند پسر می‌گوید با یک زنی ازدواج کنم که مثل این‌ها نباشد می‌خواهم با یک زن سالم و درست ازدواج کند زنی که با مردهای متعدد رابطه ندارد خب این تفاوت نگاه زن و مرد به همدیگر است این بیشتر شهوتی نگاه می‌کند و او بیشتر عاطفی. لذا پیامبر(ص) فرمودند که حق ندارید زنان را مجبور به ازدواج کنید. مرد، مالک زن نیست. زن و دختر کالای شوهر و پدر نیستند ولایت و تصدی و مسئولیت است. نقل شده که پدری می‌خواست بدون اجازه دخترش، دخترش را به اجبار به ازدواج مردی دربیاورد به پیامبر(ص) خبر دادند و پیامبر(ص) سریع خودشان را رساند و به پدر گفتند اگر دخترت این مرد را نمی‌خواهد تو حق نداری او را به این ازدواج مجبور کنی. بعد پیامبر(ص) دختر را خواستند خصوصی با او صحبت کردند و گفتند دوست داری به این مرد ازدواج کنی؟ گفت نه. فرمودند خب ازدواج نکن و به پدر او گفتند شرعاً این ازدواج باطل است اگر مجبورش به این ازدواج بکنی این زنا می‌شود. ازدواج تحمیلی نیست البته دختر به مشورت پدرش و تجربه آن‌ها باید اعتنا کند و هوسران نباشد، یک پسر لاتی در خیابان یک قربانت بروم به او بگوید و این هم فکر کند که او واقعاً قربون این می‌رود! پسره زیرابرویش را برداشته این یک مرتبه می‌گوید من می‌خواهم با این ازدواج کنم! خیر. می‌فرمایند دختر فریب نخورد. اذن پدر، مشورت پدر، پدرت دلسوزت هست این‌ها را مراقب باش. اگر نه، طرف مشکلی ندارد فقط خیلی پول ندارد پدر می‌گوید من اجازه نمی‌دهم باید با فلانی ازدواج کنی. پیامبر(ص) این‌جا را فرمودند نه.

و نمونه دیگر هم خَنسا، خانمی بود همسر قُنیس‌بن‌قتاده، قنیس در جنگ احد شهید شد. ایشان همسر شهید بود. پدر این دختر، ایشان را بعد از این که شوهرش شهید شد به زور وادارش کرد با یک شخصی ازدواج کند. این خانم پیش پیامبر(ص) آمد و گفت پدرم من را به زور مجبور کرد با یک آقایی ازدواج کنم که من اصلاً ایشان را دوست ندارم. ظاهراً ازدواج هم انجام شده است! پیامبر(ص) فرمودند تو را به این ازدواج مجبور کرده؟ گفت بله من اصلاً به این ازدواج راضی نیستم. پیامبر(ص) فرمودند تو دلت می‌خواسته با چه کسی ازدواج کنی؟ با کس دیگری می‌خواهی ازدواج کنی؟ گفت بله با عموی بچه‌ام یعنی با برادر شوهرم که شهید شده است ایشان هم از من خواستگاری کرده من می‌خواهم با ایشان ازدواج کنم. پیامبر(ص) آمدند و فرمودند آن ازدواجی که انجام شده باطل است، و از هم جدا شوید و ایشان با آن مردی که مایل است ازدواج کند. خب این‌ها در سنت پیامبر(ص) است. این‌هاا بخشی از مباحث حقوق زن است که در فرهنگ اسلام، در فرهنگ پیامبر(ص) ایجاد شد. و مراقب باشیم. البته وظایف زنان ماند چون زنان وظایف بسیاری دارند، زن در برابر پدرش، در برابر شوهرش. چون ما قرار بود در این جلسه حقوق زنان را بگوییم به بخش زنانه این حقوق بیشتر اشاره کردیم. این حقوق، یک بخش مردانه هم دارد که وظایف زنان است که آن‌ها را هم باید گفت.

والسلام علیکم و رحمه الله



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha